اوّلین نشست فرهنگی جماعت در استان کردستان تحت عنوان «شکاف نسلها در جماعت دعوت و اصلاح»با حضور کارشناشان و اعضای جماعت به میزبانی مریوان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار اصلاحوب از مریوان، به همّت روابط عمومی جماعت دراستان کردستان و همکاری هیأت اجرایی مریوان، اوّلین نشست فکری و فرهنگی جهت بررسی پدیده‌ی «شکاف نسلی» روز پنجشنبه ۱۷آبان‌ماه سال ۹۷ با حضور کارشناسان، مسؤولان، اعضا و افرادی از استان‌های کرمانشاه و آذربایجان غربی حضور داشتند، برگزار شد.

در این نشست عبدالعزیز مولودی، نویسنده و دانش‌آموخته‌ی جامعه‌شناسی سیاسی، در باب شکاف نسلی اظهار داشت: پدیده‌ی «شکاف نسلی» می‌تواند موضوع هر جامعه‌ای باشد زیرا نوع نگرش به آن مشخص می‌سازد هر جامعه‌ای در چه مرحله و سطحی از شکاف به سر می‌برد، چه درکی از آن دارد و چه راهکارهایی در مقابل آن عرضه می‌دارد؟ 

از بعد مفهومی، جامعه‌شناسان معتقدند هر جامعه‌ای دارای سطحی از «تفاوت‌های اجتماعی» است، زیرا امکان ندارد یک جامعه با آنهمه تنوّع و گوناگونی، افرادش همه مانند هم بیاندیشند. جامعه‌ ی تکصدا، جامعه‌ای راکد است. واقعیت این است که بدون لحاظ کردن تفاوت‌های فکری و فرهنگی، هیچ رشد و پیشرفتی در جامعه متصوّر نخواهد بود. رشد زمانی اتّفاق می‌افتد که تفاوت‌ها به رسمیّت شناخته شوند، قابل احترام باشند و همچون فرصت به آن نگریسته شود.

این جامعه‌شناس سیاسی افزود: امکان ندارد چند نسل در کنار هم زندگی کنند و مانند هم بیاندیشند و رفتار کنند، بلکه مجموعه‌ای علل و عوامل باعث می‌شود که تفاوت‌های طبیعی، به سطح اختلاف نسلی برسد، دیدگاهها از هم فاصله بگیرد، در تقابل با هم، تند و انتقادی شوند و به دسته‌بندی بیانجامد. این حالت ممکن است در هر جامعه، گروه و جماعتی رخ دهد که ارزش های مشترکی دارند امّا در مقام نگرش فکری و عمل، دچار اختلاف شوند. درمرحله‌ی اختلاف فکری، اختلاف آنقدر عمیق نمی‌شود که به «شکاف» منجر گردد، بلکه شکاف زمانی اتّفاق می‌افتد که دو یا چند نسل نتوانند با هم بنشینند، گفت‌وگو کنند و از این طریق به «درک متقابل» از یکدیگر برسند در نتیجه گسست حاصل شود. «گسست»، دو نسل ممکن است میان پدر و مادر و فرزندان باشند، یا اینکه در میان «گروه‌های اجتماعی» ایجاد شود و یا در یک «گروه» دودستگی و چند دستگی شکل بگیرد.

بنابراین، شکاف نسلی زمانی رخ خواهد داد که‌ مسأله عمیقتر شود و فاصله‌ها و جدایی‌هایی در زمینه‌های فکری، فرهنگی و رفتاری حادث شود و قابلیت این را دارد به «بحران در روابط» بدل گردد. مثلاً پدر و مادر نتوانند فرزندشان را قانع سازند و فرزند نیز نتواند دغدغه‌ی والدین را بفهمد، متوجّه افکار و خواسته‌های آنان نشود و احساس کند والدین در سطحی نیستند که بتوانند خواسته‌های او را درک و تأمین کنند. در چنین حالتی است که خانواده دچار بحران می‌شود و اگر والدین و فرزندان تشخیص ندهند که بایستی به مشاوری غیر از خود مراجعه کنند، ممکن است خانواده از هم بپاشد .

در جامعه نیز وضعیت به همین شکل است. اگر روابط به حدّی رسید که افراد نتوانند جهت حلّ اختلافات با هم گفت‌وگو کنند، احتمال بروز بحران و «شکاف نسلی» وجود خواهد داشت.

عبدالعزیز مولودی همچنین افزود: در ایران برخی صاحبنظران معتقدند شکاف نسلی رخ داده امّا آنرا «منفی» نمی‌دانند و معتقدند شکاف نسلی زمینه‌ساز پیشرفت و توسعه جامعه‌ی ایران است. محمود سریع‌القلم یکی از این صاحبنظران است که در حوزه‌ی سیاسی پیشنهادها و راهکارهای خود را در قالب پکیج‌های ۳۰ موردی مانند سی خصوصیت انسان توسعه‌یافته، سی خصوصیت جوامع توسعه‌یافته و سی خصوصیت جوامع توسعه‌نیافته در جهان سوم ارائه می‌دهد که در صورت وقوع تغییرات پیشنهادی در جامعه‌ی ایران، شکاف نسلی نگران‌کننده نخواهد بود.

عده‌ای دیگر از صاحبنظران مانند دکتر محمّدجواد کاشی، آنچه راکه درایران رخ داده، تفاوت نسلی می‌نامند نه شکاف نسلی و حتّی نیاز نمی‌بینند راهکاری جهت برون‌رفت جامعه از آن، ارائه دهند.

دیدگاهی دیگر معتقد است در موضوع «شکاف نسلی» اصولاً بحث «سنّ و سال» مطرح نیست، بلکه این پدیده، معلول تقابل «سنّت و مدرنیسم » است که موضوعی کاملاً فکری و متفاوت است. ما در جامعه‌ای سنّتی زندگی می‌کنیم که مدرنیسم نه با دعوت ما آمده و نه می‌توانیم مانع حضورش شویم. مدرنیسم طیّ فرایندی طبیعی و در اثر تحوّلات دو جامعه‌ی ایرانی و جهانی به مثابه‌ی پدیده‌ای واقعی مطرح شده است. آنچه در اینجا قابل بحث است این است که ما نتوانسته‌ایم از سنّت، خوانش دقیقی داشته باشیم تا از لحاظ فرهنگی بستر را برای ورود مدرنیسم نیز فراهم سازیم، ما با نگاهی انتقادی با مدرنیسم تعامل نداشته‌ایم که جنبه‌هایی را که با مقتضیات جامعه‌ی ایران همخوانی دارد را دریافت و زمینه را برای تغییر فراهم نماییم. سنّت و مدرنیسم ازاین حیث با موضوع شکاف نسلی در ارتباط است که نسل جوان ما آمادگی بیشتری برای دریافت شرایط مدرن و مدرنیسم و متأثّر شدن از آن را دارد، امّا نسل بزرگسال چون نتوانسته‌اند شرایطی برای درک آن پدیده فراهم کنند، در شناخت و فهم مدرنیته احساس نوعی تأخّر می‌کند و بر این اساس احساس می‌کند شکاف نسلی رخ داده است.

شکاف موجود در جماعت بیش‌تر فکری است تا نسلی

جماعت دعوت و اصلاح پدیده‌ای جدا از جامعه ایرانی و جهانی نیست و‌ شکاف نسلی در این تشکّل نیز به شکلی از اشکال و به تبع جامعه ی ایرانی رخ داده است. این نوع شکاف در جماعت، صرفاً بین نسل جوان و بزرگسال اتّفاق نیفتاده و بسته به سنّ و سال نیست، بلکه در بین نسل بزرگسال کسانی حضور دارند که پذیرای تغییر بیشتری هستند و ارتباط بیشتری با تغییرات برقرار کرده‌اند. برعکس بخشی از نسل جوان در جماعت مشاهده می‌شود که کمتر با تغییرات ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین این شکاف بیشتر فکری است تا نسلی. هر چند درصورت تعمیق آن، احتمال اینکه تبدیل به شکاف فکری عمیق شود، وجود دارد. عواملی که این وضعیّت را در جماعت به وجود آورده‌اند به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم بندی می‌شوند:

تغییر فاز گفتمانی از انقلاب به اصلاحگرایی در جماعت

در زمینه‌ی عوامل داخلی می‌توان به منابع فکری اشاره نمود که به حوزه‌ی ‌اندیشه و ایدئولوژی مرتبط است. نسل پیشین بر اساس منابعی تربیت شدند که می‌خواست فرد را برای ایجاد تغییری گسترده و انقلاب آماده سازد. ایجاد تغییرات گسترده در اجتماع، از ارزشهای عمده‌ی ما از همان ابتدا بود. امّا گذر زمان و تحولات بعدی دلالت بر عدم امکان انقلاب داشت. بنابراین آن ارزش‌های انقلابی در شرایط امروز ایران کاربرد نیافت و جماعت ناچار شد شیوه‌های فعّالیّت را از انقلاب به سمت اصلاحات تغییر دهد که کلّ نگرش و منظومه‌ی فکری را دستخوش تغییر نمود. علیرغم این تحوّل فکری از انقلاب به سمت اصلاح، جماعت عملاً مجال مشارکت سیاسی چندانی نیافت. این امر موجب شد تا پاره‌ای از افراد از لحاظ هویّتی دچار تنش ‌شوند.

اینجا لازم است اشاره‌ای به آنچه آقای محمودی به عنوان «فقه واقع» مطرح نمود داشته باشیم. وقتی از شکاف نسلها صحبت می‌شود، در واقع به رابطه‌ی ارزشها و نگرشها اشاره می‌شود و فقه دراین بین، نه در ارزشها و نه نگرشها جایگاهی ندارد، بلکه به بیان هنجارها و امر و نهی‌ها می‌پردازد که حلال کدام و حرام کدام است. بنابراین چون ارزشها و نگرشها جنبه‌ی فکری دارند، با فقه چاره‌جویی نمی‌شوند. مثلاً نمی‌شود گفت: دموکراسی حلال است یا حرام.

به عنوان یک تشکّل، به نسبت مسائل اجتماعی باید به آینده‌ نظر داشته، پیام‌هایی برای اعضا داشته باشد که اگر تحوّلاتی درشرف رخ دادن است، آمادگی روبرو شدن با آن باشد. بدین شکل ما می‌توانیم مسائل را پیش‌بینی و تحلیل کنیم و براساس آن پیش‌بینی و تحلیلها، به افراد کمک کنیم که در عین ثبات فکری، با تغییرات ایجاد شده ارتباط برقرار و تعامل نمایند. از این نظر نیازمند نیروهایی هستیم که بتوانند گسترده‌تر به موضوعات بیندیشند، دید استراتژیک داشته و تغییرات را پیش‌بینی کنند.

وجود دوقطبی دانشجو- روحانی و تأثیر آن در شکاف نسلی

مسئله‌ای دیگر که قابل بحث است اینکه در جماعت نوعی از «قشربندی اجتماعی» برجسته‌تر شده به شکلی که دو قشر عالم دینی و دانشجو به نسبت دیگر اقشار نمود بیشتری در جماعت دارند. این یارگیری یا به صورت آگاهانه روی داده ویا اینکه جماعت بیشتر توانسته با این دو قشر بیشتر ارتباط برقرار سازد. به نظر می رسد روحانیون در مقابل تغییرات مقاومت می‌کنند و دانشجویان بیشتر از بقیّه، پذیرای تغییراتند. این خود موجب دوگانگی می‌شود و ممکن است به ایجاد شکاف کمک نماید. عدّه‌ای محافظه‌کارانه می‌اندیشند و عده‌ای نوگرایانه؛ این اختلاف نگرش‌ها و نظرها در هر صورت رخ می‌دهد و نباید به شکاف وگسست در جماعت منجر شود. آموزشهای متنوع و مداوم می‌تواند این طیفها را آمادگی بدهد که نگرشهایشان به رسمیت شناخته می‌شود. در این صورت، علیرغم وجود طیف‌‌های موجود در جماعت، از انسجام لازم هم برخوردار خواهد شد.

تأثیر عوامل بیرونی 

مولودی افزود: عوامل بیرونی نیز در بروز اختلافات فکری تاثیرگذار بوده‌اند: ازجمله ظهور داعش که تمام ارزش‌های دینی را که انتظار می رفت زمانی در جامعه حضور داشته باشد، با فجیعترین شکل ممکن با قدرت درآمیختند. این امر نگرش مردم را تحت تأثیر قرار داد و بسیاری از ارزش‌ها را زیر سوأل برد. داعش تأثیر بسیار بزرگی بر آینده‌ی اسلامگرایی گذاشت. اگر جریانات اسلامی در این اندیشه بودند که به عنوان یک ارزش، بدنبال «دولتی دینی» بروند، بعد از آن، ممکن است دینداران بگویند که چنین دولتی را نمی‌خواهیم. داعش با عملکرد خود همه‌ی ارزش‌های اسلامی را تحت تأثیر قرارداد و در میان همه‌ی جریانات اسلامی بحران‌آفرین شد، به‌گونه ای که به بازاندیشی در اندیشه‌های موجود منجر شد یا زمینه‌ی آن را فراهم کرد.

موضوع دیگر، تقابل‌ فکری با ایدئولوژی‌ها و جریانات دیگر نیز در بروز بحران فکری مؤثّر بوده است. از جمله ضرورت وجود موضع مشخص در مسائل منطقه مانند حوادث ترکیه، سوریه، داعش و مسائل دیگری مانند آنها، برخی تنش های داخلی را ایجاد کرد و این سؤال را در میان اعضا ایجاد کرد که آیا جماعت موضعگیری می‌کند یا نه؟ حتی درصورت داشتن موضع مشخص نیز نمی‌توان رضایت همه را جلب کرد. با توجه به این واقعیت که جماعت در مناطق مختلف کشور حضور دارد و هریک از این مناطق با مسائل مختلف و متفاوتی روبرویند، مدیریت این مسائل خود بار سنگینی است.

یکی دیگر از مسائل بیرونی، فشار نوعی از اقتدارگرایی موجود است که با وجود آن، دگرپذیری دیگرمعنا ندارد. به عنوان مثال،  بیانیه‌ی اقوام و مذاهب آقای روحانی که موجب توجّه جدّی اقوام و مذاهب موجود در کشور از جمله کردها در انتخابات ریاست جمهوری شد، نه تنها در فردای بعد از انتخابات از سوی رئیس جمهور به فراموشی سپرده شد، بلکه حتّی در میان طیف اصلاح‌طلب نیز در اولویّت قرار نگرفت و در عمل به محاق رفت.

نگاه امنیّتی و خودسانسوری افراد نیز اختلاف‌زاست و اعمال سیاست قومی یکسان ساز، علیرغم همه‌ی تصریحات قانون اساسی مبنی بر رعایت حقوق اقوام و مذاهب، برای دارندگان هویت های یادشده و نیز تشکّلی چون جماعت دعوت و اصلاح تنش‌زا شده است.

طیف‌های گوناگون فکری در جماعت وجود دارند

مولودی درباب اعضای جماعت ابراز عقیده کرد و افزود: «طیف‌های گوناگون فکری در جماعت دعوت و اصلاح وجود دارد که ممکن است در واکنش به متن و اساسنامه و مبانی فکری این تشکّل، گرایش به همگرایی بیابند یا از هم فاصله بگیرند که امری طبیعی است. مدیریت جماعت باید با این طیف‌های گوناگون تعامل داشته باشد و فرصت بروز و ظهور به آن بدهد و سعی نکند نگرش و دیدگاه‌های یک طیف را بر کل جماعت تحمیل نماید. 

در سطح بالاتر نیز لازم است به قرائت‌های متفاوت از دین توجّه داشته باشیم و‌ بدانیم که خوانش جماعت از دین «عین دین» نیست. این برداشت باعث می‌شود با خود و دیگران روابط بازتر و راحت‌تری داشته باشیم.

وی همچنین افزود: در جماعت هم اختلاف نگرش به نسبت مسائل وجود دارد و هم مشکلاتی در ساختار تشکیلاتی مشاهده می‌شود که به نظر می‌رسد متصلّب و بسته عمل می‌کند.

فقه واقع جهت شناخت وضعیت موجود بسیار مهمّ است

محمود محمودی نویسنده و مترجم آثار دینی نیز سخنران دوّم این نشست بود. وی درباره شکاف نسلی اظهار داشت: اختلاف نسلی با شکاف نسلی تفاوت دارد، اختلاف تا حدودی طبیعی است امّا بحران زمانی رخ می‌دهد که نسلها از هم جدا شوند و شکاف حتمی شود.

تشخیص اینکه آیا شکاف نسلها در جماعت دعوت واصلاح نیز رخ داده و یا خیر مسأله آسانی نخواهد بود.

در واقع اختلاف نسل‌ها بسیار طبیعی است زیرا هر فرد برای خودش دنیایی متفاوت است، ما در عمری که داریم همزمان با چند نسل زندگی می‌کنیم و همچنین به صورت فردی چند نسل را تجربه می‌کنیم که هریک اقتضاءات خود را دارد. عصر و زمانه و تحوّلات مختلف باعث‌ بروز اختلافات می‌شود‌.

قرآن کریم نگاه خاصّی به این مسأله دارد و در سوره‌ی کهف که سخن از اصحاب کهف می‌رود، آنان را نسلی جوان معرّفی می‌کند که در جامعه قیام می‌کنند امّا چون شرایط مهیّا نیست، ناگزیر به غار پناه می‌برند و برای مدّتی طولانی به خواب می‌روند. پس از بیداری، تغیبرات گسترده‌ای در جامعه می‌بینند که عملاً ادامه‌ی زندگی را برای آنان دشوار می‌کند و متوجّه می‌شوند به درد زندگی در آن جامعه نمی‌خورند. پس از آن نقشی برای اصحاب کهف متصوّر نمی‌شود و همین عقب افتادن از زمان، باعث خواب و بیهوشی دوباره‌ی این نسل می‌شود.

همچنین قرآن کریم اهل کتاب را نسلی دنیاپرست معرّفی می‌کند که نتوانستند با نسل‌های پیش از خود تعامل داشته باشند و راه آنان را دنبال کنند و طبق اهداف و مقاصد دین زندگی نمایند.

قرآن در جایی دیگر می‌فرماید نسلی ظهور کردند که «اضاعوا الصلاة واتبعوا الشهوات» یعنی نماز را تباه ساختند و از شهوات پیروی کردند.

در برخی از مفاهیم دینی امثال«اخوت دینی» نیز مشاهده می‌کنیم که نسلها از حیث عقیدتی و تاریخی مانند زنجیر به هم متّصلند و پیامبران نیز حامل پیامی هستند که‌ اصول و ثوابتش یکی است و این اصول در نسل پیامبران استمرار یافته و منقطع نشده است.

محمودی همچنین افزود: اختلاف بین نسل‌ها امری طبیعی است و در دنیای امروز که مدرنیسم همچون سیل ممالک ما را فرا گرفته، به علت اینکه‌ خود را برای آن آماده نساخته‌ایم، طبعاً نتوانسته‌ایم از نعمت‌های مدرنیته هم بهره ببریم . تحوّلات برق‌آسا رخ داده‌اند و آموزه‌های مدرن هم بسیار گسترده شده‌اند.

روند مهاجرت‌های داخلی و خارجی در این تحوّلات تأثیر گذاشته است و ملاک‌های اخلاقی و ارزشی دستخوش تحوّل شده‌اند و به شکلی بازخوانی میراث و سنّت ما به وقوع پیوسته است که بی‌سابقه بوده است.

براثر قدرت رسانه‌ها، دنیایی که این رسانه‌ها ترسیم می‌کنند با دنیای آرمانی ما مسلمانان همخوانی ندارد چون خود را برای زندگی مدرن آماده نکرده‌ایم.

فرزندسالاری و اختلاف هنجارها در جماعت

محمودی افزود: در موضوع «تربیت» نیز چالشهای بزرگی داریم و امروز از هر پدر و مادری که می‌پرسیم می‌گویند که با فرزندان مشکل جدّی داریم، ارتباط با آنان دشوار شده که بخشی از این تفاوت‌ها طبیعی است.

امروزه خلاف گذشته، تفاهم بر سر هنجارها ضعیف شده است و با پدیده‌هایی چون فرزندسالاری مواجهیم که قبلاً نبود.

وی افزود: یکی دیگر از مسائل، به نوع مدیریت تعارضات و اختلافات بر می‌گردد که باید برای آن چاره‌اندیشی کنیم. بالاخره اگر دو یا چند نسل نتوانند حرف همدیگر را بفهمند، شکاف نسلها و بحران به وقوع خواهد پیوست. امّا هر اندازه نسلها بیشتر به مشترکات چنگ برنند و نزدیکی بیشتری حاصل شود، اختلافات نیز کاهش خواهد یافت.

هویّت‌ها دستخوش تغییر می‌شوند 

محمود محمودی در ادامه افزود: ما نیز در جماعت دعوت واصلاح پی به وجود این مسائل برده‌ایم و نسل جدید جماعت دارد از نسل قدیم فاصله می‌گیرد و دلایل این فاصله هم خود جای بحث و گفت‌وگو دارد. امّا نباید همه‌ی تقصیرات را گردن نسل جدید گذاشت؛ زیرا ایراد از ما بوده که مسأله به این شکل درآمده است. مسأله‌ی هویّت و اینکه هریک از ما نیز دارای هویّت‌های بزرگ و کوچک هستیم مطرح است. واقعیّت این است که هویّت‌ها همواره دستخوش تغییر می‌شوند. مهمّ این است که این هویّت‌های متفاوت نباید به مواجهه و شکاف نسلها دامن برند.

شناخت زمینه و زمانه‌ی خویش بسیار مهمّ است

وی افزود: فقه واقع جهت شناخت وضعیت موجود بسیار مهمّ است و بدیهی‌ترین چیزی است که امروز بدان نیازمندیم. بسیاری از اوقات مشکل از اینجا ناشی می‌شود که نتوانسته‌ایم زمانه‌ی خویش را بشناسیم و ندانسته‌ایم نسل جدید از ما چه انتظاراتی دارند. اگر بیشتر تلاش کنیم، قطعاً می‌توانیم نیازهای این نسل را بهتر بشناسیم. باید سعی کنیم قرابتی بین دو نسل ایجاد سازیم و ایجاد همگرایی و هم‌افزایی میان نسل‌های جماعت ضرورت فوری ماست.

تجدید نظر در منابع تربیتی و آموزشی جماعت ضروری است

محمودی افزود: به واسطه‌ی تحوّلات فزاینده، تجدید نظر در بخش تربیتی جماعت ضرورت دارد، در برنامه‌های جماعت گفت‌وگوهای فکری بین صاحبنظران گنجانده شود و فرهنگ مطالعه را میان اعضا گسترش دهیم.

روش تربیتی در میان نسلهای جماعت دستخوش تحوّل شده است. به علاوه بروز مسائل روشنفکری اطراف ما باعث شد افکار و نظرات برخی اعضا از نظرات مرسوم داخل جماعت فاصله بگیرد. به علاوه ما دچار نوعی خلأ عاطفی شده‌ایم و روابط عاطفی کمرنگ شده است.

شکاف نسلی هنوز به حد بحران نرسیده است

یکی از مسائل قابل اشاره، به گستردگی منابع وآثار دینی بر می‌گردد که قبلاً سابقه نداشت. این پدیده هم زمینه‌ساز تغییر شده است. همچنین توقّع مردم از کارکرد دین افزایش پیدا کرده. امّا در واقع ما برای ممانعت از وقوع این فاصله‌ها هزینه نکرده‌ایم. افراط و تفریط دینی نیز خود مسأله شده و هویّت‌های قومی و دینی و مذهبی نیز در بروز اختلافات و فاصله‌ها نقش دارند. با این حال، بنده معتقدم هنوز شکاف حکمفرما نشده ولی آغاز شده است و علایم آن مشهود شده است.

در این نشست و پس از استماع نظرات کارشناسان، نوبت به شرکت‌کنندگان رسید که دیدگاه‌ها و پرسش‌هایشان را مطرح کنند.

به گفته‌ی مسؤولان روابط عمومی جماعت در استان کردستان، مقرّر گردید این نشست‌ها و گفت‌وگوهای فکری و فرهنگی استمرار داشته باشد.

گفتنی است در پایان نشست از عبدالعزیز مولودی و محمود محمودی به پاس تلاش‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی تجلیل شد.